جدول جو
جدول جو

معنی ابوبکر محمد - جستجوی لغت در جدول جو

ابوبکر محمد
ابن مسلم بن عبیدالله بن عبدالله بن شهاب... مکنی به ابوبکر. از فقها و محدثان و اعلام تابعین مدینه است. ده تن از صحابه را بدید. جماعتی از ائمه از او روایت کنند، که از آنجمله مالک بن انس و سفیان بن عیینه و سفیان ثوری. عمر بن عبدالعزیز درباره او بنوشت بر شما باد به ابی شهاب که مردی را داناتر به سنت از وی نخواهید یافت. وی در رمضان سال 124 یا 123 یا 125 هجری قمری به سن هفتادودوسالگی درگذشت. و گفته اند مولد وی سال پنجاه و یک بود. (وفیات الاعیان چ تهران ص 24 ج 2 و چ بیروت ج 4 ص 177)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

محمد. شعیب بن حرب از او روایت کند
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
ابن ابراهیم بن معلی بن اسدالعمّی مکنی به ابوبشر. شیخ ابوجعفر طوسی نام او در مصنفین امامیه آورده و گوید: عم ّ در نسبت او، مرّه بن مالک بن حنظله بن زید بن مناه است و او از جملۀ کسانی است که درتنوخ داخل حلف و در اهواز ساکن شدند و او مستملی ابواحمد جلودی بود و همه کتاب جلودی را از مؤلف سماع دارد و روایت کند و در حدیث ثقه و نیکوتصنیف است و در روایت از عامّه و اخباریین اکثار کند. و جدّ او معلی بن اسد از اصحاب صاحب الزنج و از مختصین او بود و او را تصانیفی است. از جمله: کتاب التاریخ الکبیر. کتاب التاریخ الصغیر. کتب مناقب علی علیه السلام. کتاب اخبار صاحب الزنج. کتاب الفرق و آن کتابی نیکو و غریب است. کتاب اخبار سیّد حمیری. کتاب عجائب العالم. ورجوع به ابوبشر احمد بن ابراهیم بن احمد العمی شود
لغت نامه دهخدا
ابن علی بن عبیدالله بن ودعان. حاکم موصل. متوفی به سال 594 هجری قمری مکنی به ابونصر و مدون اربعین الودعانی که چهل خطبه در آن گرد آورده است. (از کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا
ابن ثابت خجندی، مکنی به ابوبکردر مرو اقامت داشت و نظام الملک به مجلس وعظ او رفت و سخنش وی را خوش آمد، او را به اصفهان آورد و تدریس مدرسه ای که در اصفهان بنا کرده بود به وی تفویض نمود. ابوبکر مذکور را در اصفهان جاه و مکنتی عظیم دست داد و نظام الملک همواره به زیارت او رفتی. (از تعلیقات قزوینی بر لباب الالباب منقول در چ نفیسی ص 614)
لغت نامه دهخدا
(اَ بو بَ مُ حَمْ مَ دِ خَبْ با)
ابن حسین. مقری و خراسانی است
لغت نامه دهخدا
(اَ بو بَ مُ حَمْ مَ دِ نِ عَ دِلْ غَ)
وزیر و کاتب معروف و لقب جد او فندله است
لغت نامه دهخدا